فقط یکبار دیدمش لباسهای زیبایی به تن داشت گردنش بوی عطر گران قیمتی می‌داد و قهقهه می‌زد خوشحال بود از اینکه نفهمیدم چه حیوان کثافتی است اما من فهمیدم چه حیوان کثافتی است کاری از دستم بر نمی آمد به ظاهر تنها دوستم بود تنها کسی که میشناختم برعکس تمام کسانی که نمی‌شناختم هنگام حرف زدن لبخند می‌زد وگردنش بوی عطر گران قیمتی می‌داد. قیمتی ,گران ,گران قیمتی ,حیوان کثافتی ,قیمتی می‌داد ,گران قیمتی می‌داد منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پخش و فروش لوازم برقی و الکتریکی نمایندگی تعمیر لوازم خانگی در محل - تعمیرگاه نوین تجارت ایران و ترکیه پرتال جامع تک سیب تیکه های باحال سیستم های صوتی بیسیم برای هیئت های عزاداری انجام پروژه های برنامه نویسی کاسپین تجهیز نیرو